بسيجيان،منتظران مهدي(عج

ويژگيهاي بسيجيان - منتظران مهدي (عج

بسيجي بودن يك ارزش و آمادگي براي دفاع از حق- حق شناسي و حق پرستي و پاسداري و صيانت از حق است؛ مي توان مفهوم بسيج را با مفاهيمي مانند: انصار و مهاجران، اصحاب امام زمان(عج)، ياران حق، مرزبانان توحيد، شيفتگان خدمت، تشنگان ولايت، پاسداران عدالت، جنود الهي و حزب خدا و منتظران ولي الله و رهروان خميني كبير(رض) تطابق داد و از ايشان به بزرگي و بزرگواري و كرامت ياد كرد. از صفات منتظران راستين ولي عصر ارواحنا فداه در پايين اشاره شده كه مي توان تبلور صفات ياد شده را در بسيجيان جستجو كرد و انتظار مي رود تا بسيجيان با اخلاص اردوگاه خميني كبير(رض) با توكل بر خداوند و تلاش صادقانه تجلي صفات ياران مهدي(عج) را نويد بدهند و ياد آن بزرگوار را در دلها و جانها زنده كنند و الگوئي براي نسل امروز و نسلهاي آينده باشند مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم.

و اينست رمز و راز بسيج و بسيجي

اينك به ده ويژگي از صفات ياران مهدي(عج) و فضائل منتظران آن حضرت اشاره مي نماييم؛ باشد كه خداوند توفيق معرفت و اطاعت به همه ما كرامت فرمايد و فكر و فرهنگ و تفكر بسيجي و انتظار را در دلها و جانهاي ما زنده سازد و عشق به ولايت را سرمايه و توشه طي طريق ما قرار دهد.

¤ ويژگي ياران و منتظران مصلح موعود

يكي از مسائل پربركت، سازنده، تاثيرگذار و الهام بخش امت بزرگ اسلامي و پيروان اهل البيت(ع) مسئله انتظار است.
انتظار، آمادگي براي جهاني بهتر، نويدبخش، عدالت خواه و سرشار از ايمان و معنويت و اخلاق است.

انتظار روح اميدواري و انگيزه نسبت به آينده است:

انسان اهل انتظار هرگز مايوس نمي شود كه ياس از گناهان كبيره است. به لطف خداوند و وعده هاي الهي اميدوار است و براي آينده اي بهتر تلاش مي كند.در روايات آمده است
ر اينجا چند ويژگي بسيجيان راستين و منتظران واقعي آن حضرت را توضيح داده، اميد آنكه خداوند متعال توفيق درك اين عيد بزرگ و صبح سعادت را به همه ما عنايت فرمايد

1-معرفت كامل

يكي از صفات بارز و برجسته مومنان معرفت است؛ ارزش انسانها به معرفت آنهاست- هرچه معرفت كاملتر باشد ارزش انسان والاتر است.
گوهر وجودي انسانها را معرفت تشكيل مي دهد، معرفت چراغ راه و راهنماست، معرفت سرمايه دنيا و آخرت است، معرفت بذر شهود و حضور و ادراك حقايق عالم است- معرفت بذر مراتب و درجات قيامت است.
بدون معرفت نهال تعالي انسان پا نمي گيرد و درخت وجود انسان برنمي دهد.
معرفت گوهر شب چراغ جان انسان است و خود كليد معرفه الله است.
در انگاره هاي ديني افضل انسانها و اكمل ابناء بشر بامعرفت ترينشان است.
و خداوند بزرگترين سرمايه اي كه به انسانها داده و آنها را بر ديگر موجودات عالم امتياز بخشيده، سرمايه و گنجينه معرفت است و «معرفه يفرق بها بين الحق و الباطل».

2- محبت

معرفت موجب محبت مي شود، معرفت عامل عشق و محبت است محبتهاي كيمياي انسانسازي و توجه است محبت در انسان تحول ايجاد مي كند چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «والذين آمنوا اشد حبالله».
اين كيمياي محبت است كه انسان را مي سازد و پاك و پاكيزه مي كند و آلودگيها را از دل انسان مي زدايد. حب خداوند و حب اولياء خدا بزرگترين سرمايه هاست.
اكسير محبت انسان را به ديار تولي مي رساند. محبت حقيقي و عشق حقيقي چشم را بينا و گوش را شنوا و دل را شيفته محبوب مي كند و سختي ها را در راه وصول به محبوب برانسان آسان مي سازد در روايات آمده است كه «المرء مع من احب» انسان با كسي است كه او را دوست مي دارد؛ در حقيقت رابطه محبت انسان را شبيه محبوب و از جنس او مي سازد. چنانچه فرموده اند: «لادين الاالحب»: نيست ديگر مگر محبت (يعني محبت شاخصه دينداري است).
از رسول اكرم(ص) نقل شده كه فرموده اند:
«هركس ما را دوست بدارد فرداي قيامت با ما خواهدبود.»
«محبوبترين اعمال در نزد خداوند متعال انتظار فرج باشد.»
به همين محبت و ولايت و عشق به همه خوبيها و پاكيها و تبري از همه بدي ها و زشتي ها مربوط مي شود. و گوهر اين روايات، عالي ترين درجه حب نسبت به عاليترين مرتبه محبوب باشد و آنگاه اين مفهوم بصورت بسيار روشن صادق است كه محبوبترين اعمال در نزد خداوند انتظار فرج است.
از اميرالمومنين روايت شده كه در پاسخ زيدبن صوهان كه از آنحضرت سوال نموده: بهترين اعمال در نزد خداوند متعال چيست؟ فرموده اند: انتظار فرج است. البته اين نوع روايات نوعا نسبي است. «مرا عهدي است با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم
در هر صورت محبت نسبت به خداوند متعال و پيامبر اكرم(ص) و ائمه هدي (ع) و فاطمه زهرا(ع) و محبت نسبت به حضرت حجت (عج) و تلاش در راه تحصيل رضايت آن بزرگوار از اهم امور است و بايد در راه آن اهتمام ورزيد و در راه وصول به آن مجاهدت كرد و عوامل دوري و غفلت را زدود و عوامل انس و اتصال و وحدت را فراهم ساخت.
و همين معنا بهترين و زنده ترين محور تفاهم و تعامل و تالف و تعلق پيروان اهل البيت (ع) و امت اسلامي خواهد بود؛ بايد در تبيين و تعريف و توضيح و تحقق آن كوشيد و آنرا چراغ راه و رمز الفت و اتحاد اسلامي و تولي و تبري قرار داد.

3- بصيرت

تعمق و تدبر و بصيرت در دين چراغ راهنماي انسانهاست؛ بصيرت در صراط مستقيم همانند قطب نمائي است كه جامعه اسلامي را به سمت اهداف بلند و متعالي آن هدايت مي كند و در طوفان حوادث روزگار مانع سقوط، انحراف و انحطاط مي گردد.
در ميدان عظيم تضارب افكار و انديشه ها و تنازع بقاء و مكتب ها واسم هاي گوناگون و جنگ هاي عظيم تبليغاتي و رسانه اي و فرهنگي و ديدگاهها و نظرات گوناگون مذاهب و مكاتب اسلامي و غير اسلامي، آنچه پس از معرفت، راهنما و روشنگر است تشخيص درست و بصيرت لازم در راه است.
پرچم ولايت و امامت و رهبري و هدايت امت را كساني مي توانند بدوش بگيرند كه داراي سه ويژگي باشند:
الف: صبر و بردباري
ب: بصيرت و بيداري
ج: آگاهي و معرفت نسبت به مواضع حق
مهم تشخيص صحيح و حكيمانه است.
ممكن است افرادي اهل اقدام و عمل باشند و اراده براي كار و تلاش نيز داشته باشند ليكن در حوزه عمل تحت تاثير القائات شيطاني، نفساني و مانند آن قرار مي گيرند. شمشيرها و زبان هاي آنها از پايگاه روشن ايماني و اعتقادي برنخواسته و از الهام الهي و رحماني نشأت نگرفته بلكه عوامل ديگري موثر بوده كه اين نوع اقدام نه تنها ارزش نداشته بلكه چه بسا ضدارزش باشد و آثار تخريبي آن از آثار مثبت آن بيشتر خواهد بود.
خوارج از همين قماش نامردمان بودند و در طول تاريخ نيز اين قبيل جاهلان و غافلان و فريب خوردگان كم نيستند؛ اگرچه متنسك به ديانت باشند اما كوته نگري ايشان ضربات مهلكي بر پيكره اسلام اصيل وارد خواهد ساخت.
امروز نيز جهان اسلام گرفتار عناصر مسئله دار، تندرو، خشن و گروه هاي تكفيري و وهابي و منافق و سرسپرده و پرادعاست كه هر يك تبري برداشته و بر قامت استوار و با عظمت اين دين قويم و اين شجره طيبه عدالتخواه و انسانساز مي زنند.
مفهوم بصيرت در دين تشخيص حكيمانه و عمل خردمندانه است؛ بصيريت در دين و رصدگري مصالح و منافع دين و پيروان آن و صيانت از كيان آن يك ضرورت است؛ بايد از اصول و مباني دين تجاوز نشود و كسي كاسه داغ تر از آش نباشد و از پاپ كاتوليك تر نگردد.
تعقل و تعادل را حفظ مي كند وزانت ديني و اخلاقي داشته از افراط و تفريط بدور باشد.
اين چنين شخصيتي سيره پيامبر(ص) و ائمه هدي(ع) را رعايت مي كند؛ نان را به نرخ روز نمي خورد- فريبكار نيست و اغراء به جهل نمي كند و خود مغرور نمي شود و دين را وسيله اهداف نفساني قرار نمي دهد؛ بلكه از دين بعنوان چراغ سعادت و كارافزار حيات طيبه استفاده مي كند.
البته در مسائل پيچيده و نيازمند به تحقيق و تفحص و كاوش و كند و كاو و جهد و اجتهاد مي كند و از عالمان دين شناس و وظيفه شناس پيروي مي كند و اگر خود چراغدار و چراغ بان حريم دين نباشد از عالمان رباني نور مي گيرد و بهره مي برد و به آنها تأسي مي جويد.

4- نصرت و ياري كردن

موضوع مهم تبلور انديشه ها و آرزوها و آرمان ها در صحنه عمل و عملياتي كردن انديشه ها و ديدگاه هاست. اگر هزاران انديشه و فكر خوب در ذهن انسان ها باشد كافي نيست گرچه لازم است ليكن زماني افكار بلند و آرمان هاي بزرگ شكل عملي خواهد گرفت و تأثيرگذار و الهام بخش خواهد بود و سرنوشت ها را دگرگون مي كند كه از عالم ذهن و تصور به عالم واقع و تحقق برسد و ساز و كارهاي مناسب اجرائي و عملياتي براي پياده كردن آن آرمان هاي متعالي فراهم شود.
آنچه همواره تاريخ ساز و ماندگار است تبديل انديشه هاي ذهني و تصورات خيالي و آرمان هاي قلبي به جريان جاري و رود پرخروش زندگاني است. حرف را به عمل گره زدن و عينيت سازي سخن و نمود عملي يافتن.
ابر باران زا و انديشه هاي الهام بخش و تأثيرگذار و سازنده مي تواند سرنوشت را دگرگون سازد و مسير كاروان بشريت را متحول نمايد.
بدون ترديد در طول تاريخ بشريت مرداني بزرگ با انديشه ها و ايده هاي متعالي بوده اند كه توانسته اند كاروان بشريت را هدايت كنند و برهنگان و يا مظلومان را عزت بخشند و متجاوزان و متجاسران را سر جاي خود بنشانند. و اين مردان فخر بشريت و سرمايه سعادت انسان ها هستند.
اينجا ميدان بزرگ امتحان و ابتلاي الهي است؛ در اينجا شخصيت برگزيدگان تاريخ شكوفا مي شود و خدمتگزاران راستين جامعه بشريت از مرفهان بي درد و مسرفين بازشناسي مي شوند چنان كه در حديث آمده است: در كشاكش و فراز و نشيب روزگار و تحولات زمانه گوهره مردان بزرگ شناخته مي شود يا روشن و دانسته مي گردد.

5- وفاداري و فداكاري

چون آرمانها بزرگ واهداف متعالي و جهاني و جاودانه است بقدر اهداف بايد عزم و اراده و انگيزه و عشق و ايمان و تلاش و مجاهدت باشد و گرنه «نابرده رنج گنج ميسر نمي شود» - «من جد و جد» هر كس تلاش كند به هدف خواهد رسيد؛ بايد در ميدان مسابقه به سوي خيرات و بركات بر همگان سبقت گرفت و در يك رقابت نفس گير قله هاي شرف و فضيلت را فتح كرد و چراغ نوراني عزت و شرف را به دست گرفت.
چون آرمان مهدويت (ع)، بزرگترين و بالاترين آرمانهاي بشريت است به مجاهدت و رياضت و عشق و فداكاري نياز دارد؛ هرگز نازپروردگان نبرند ره بجائي و مرده دلان پيروز نخواهند شد.
بايد با نشاط و عزم و اراده، با جهاد و اجتهاد و با صبر و استقامت بپا خواست و بر خداوند متعال توكل كرد كه «من يتوكل علي ا... فهو حسبه.»
مفاد دعاهاي عهد و افتتاح، پيمان با ولي عصر ارواحنا فداه و بيعت با آن حضرت و آمادگي و تدارك همه جانبه براي هرگونه جانفشاني و جانبازي است.
اين دست بيعت در دست ولي عصر ارواحنا فداه تا قيامت است و آمادگي آنقدر بالاست كه اگر مرگ نيز حائل و واسطه شود باز اعلان آمادگي نموده تا از قبر سربرآوريم و در ركاب جانان جانفشاني كنيم. وفاي به عهد فطرت، كه ريشه در تكوين و تشريع هر دو دارد و تشريع نيز مكمل تكوين است و معرفت اكتسابي نيز ظهور معرفت فطري است ثمره اين شجره طيبه است. امامت معصومين (ع) كه الگوي همه ارزشهاي مكتب مي باشد و امامت و عدالت، عصمت و طهارت همگي ريشه در عمق فطرت و سرشت عالم دارد.

6- اعتصام به حبل الله

قرآن كريم همه ما را به اعتصام و چنگ زدن به ريسمان استوار الهي و صراط مستقيم ربوبي و تمسك به حبل الله امر مي كند.
اعتصام به حبل الله داراي مراتب و منازل فراوان فردي و خانوادگي و اجتماعي و سياسي و ظاهري و باطني و اخلاقي و اعتقادي و معرفتي است و ابعاد گسترده حيات انسانها را پوشش مي دهد.
اعتماد به حبل الله در درجه اول از عشق و ايمان بالله و ذكر و انس با حضرت حق و توسل و توكل به او شروع مي شود.
حبل الله ريسمان الهي است و موجب صعود انسان از وابستگي ها و اسارت ها بسوي خداوند متعال مي گردد انسان را از ظلمات جهل و غفلت و جهالت بسوي نور آسمانها و زمين هدايت مي كند كه:«الله نور السموات و الارض- الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور».
«حبل الله» ريسمان قرآن و عترت است؛ ريسمان امامت و ولايت و حلقه اتصال به هدايت و نصرت الهي است.
حبل الله ريسمان وحدت و همدلي، تفاهم و تعامل، عشق و محبت، اخلاص و استقامت در راه خداست.
اعتصام بحبل الله وظيفه همه مسلمانان و رمز عزت و سربلندي و اعتلاي اسلام و مسلمين است.
اعتصام بحبل الله پيوند دلها و زبانها، تجسم اخوت و اتحاد، پيوند همفكري و همكاري و تعاون بر بر و تقوي است.
براي برقراري حكومت عدل جهاني يكي از مولفه هاي موثر و سرنوشت ساز اعتصام بحبل الله است.
بايد همه اقشار مسلمين دست در دست يكديگر نهاده و براي پيروزي اسلام و مسلمانان قيام كنند و بپا خيزند.
«و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا»:

7-نيت و انگيزه الهي

نيت اساس وريشه عمل است«النيه اساس العمل»؛ عمل بي ريشه مانند درخت بي بن است همانطور كه درخت بدون ريشه موضوعيت نخواهد داشت و ثمر نخواهد داد؛ اعمال انساني نيز تابع ريشه ها، مباني فكري و اعتقادي و انگيزه است؛ اميرالمؤمنين در نهج البلاغه فرموده اند:«بدان هر ظاهري باطني متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاك و پاكيزه باشد باطنش نيز پاك و پاكيزه خواهد بود و آنچه ظاهرش پليد باطنش نيز پليد باشد خواهد بود. و پيامبر (ص) فرمود: بدان براي هر عملي رويش هست و هر رويشي از آب بي نياز نيست1.
و بدان براي هر عملي گياهي است و هيچ گياهي از آب بي نياز نيست و آب ها مختلفند آن آب كه پاك باشد سيراب كردنش، كشتش پاك و ميوه آن شيرين خواهد بود و آنچه كه سيراب شدن آن پليد باشد، كشتش پليد و ميوه اش تلخ خواهد بود.
«نيت» قوام شخصيت انسان را تشكيل مي دهد و گفتار انسانها از شخصيت روحي و معنوي آنها شكل مي گيرد و تحت هدايت تعقل و روح و جان و قلب عمل مي كند؛ هرچه روح قوي تر قلب نوراني تر- انگيزه ها الهي تر عمل شايسته تر خواهد بود؛ شاكله وجودي انسانها را مجموعه اي از افكار و انگيزه ها و اخلاقيات و اعمال تشكيل مي دهد و ساختار و ساختمان فكري و روحي انسانهاست كه ساختار عملي و رفتار و گفتار و روابط انساني و اجتماعي انسانها را سامان مي دهد و مي سازد و چه بسا آيه شريفه «قل كل يعمل علي شاكله».
به اين حقيقت اشاره نموده و پرده از روي اين واقعيت برگرفته كه شاكله وجودي انسان و قوام حيات او را انگيزه هاي باطني و روحيه ها مي سازند.
و اساس بناي وجودي انسان به افكار و نيات او وابسته است.
در روايتي اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايند: كردارها و رفتارها و گفتارها. ميوه ها و ثمرات نيت ها و انگيزه هاست؛ فرداي قيامت مردمان برحسب نياتشان محشور مي شوند.

8-صبر و استقامت در راه خدا

دين ما ميدان جهاد و مجاهدت در راه خداست؛ ميدان فداكاري براي حاكميت ارزشهاي الهي است و عرصه مبارزه با شياطين و طاغوتيان و عمال آنهاست.
و جز با صبر و استقامت و مجاهدت و رياضت و برنامه ريزي و تدبير حكيمانه توفيق چشمگير حاصل نخواهد شد؛ اين عرصه، عرصه تبلور ايمان راستين اصحاب يقين و تقابل با جريانهاي سلطه گر و استكباري عالم است. از يك سو اصحاب معرفت و خدمتگزاران با صداقت و امانت و از سوي ديگر ارباب قدرت و سردمداران شرك و نفاق و خيانت در برابر يكديگر قرار گرفته و]تا بود چنين بوده و تا هست[ چنين هست و تنها راه تدبير حكيمانه و صبر و استقامت در راه خدا و توكل علي الله است.
«و من يتوكل علي الله فهو حسبه» خداوند خود كفايت خواهد فرمود. اگر مسلمانان در صدر اسلام پيروز شدند و اگر قله ها را فتح كردند و اگر تا اندلس و قرناطه و اشبيليه و قرطبه پيش رفتند و اگر فرهنگ و تمدن در شرق و غرب عالم ساختند و اگر از ايروان تا قيروان و از سمرقند و بخارا تا پكن و مالزي و اندونزي و تايلند و شرق دور تا غرب اروپا و شمال آفريقا همه جا فرهنگ و تمدن اسلامي درخشيد و دلها را زنده كرد و به امت اسلامي هويت بخشيد و چراغهاي نوراني اسلامي را روشن كرد و مرزبانان بزرگي براي پاسداري از اسلام ساخت و ابن سيناها و مولوي ها، سعدي ها و حافظ ها، شيخ طوسي ها و شيخ مفيدهاو شيخ بهائي ها و شيخ انصاري ها و خواجه نصيرالدين طوسي ها و ملاصدراها و ابن عربي ها را ساخت.
و هزاران انسان وارسته و عالم و عارف و فيلسوف و حكيم و رياضي دان و پزشك و فيزيكدان و شيمي دان بزرگ تربيت كرد- كه قطعا تحولات امروزي غرب مديون فداكاري هاي ديروز مسلمانان و انديشمندان عالم اسلام است- اين همه به بركت اسلام اصيل است؛ اگر پيوند رنسانس در غرب را از دنياي اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامي جدا كنيم هرگز رنسانس فرهنگي و تمدني و تحولي در غرب بوجود نمي آمد و اينهمه مديون جهاد بزرگ علمي و عملي انديشمندان اسلامي و بيدادگران اقاليم قبله و سرداران ادب و قلم و زبان و فكر و انديشه است و امروز نيز دنياي اسلام به اين جهاد نوراني نيازمند است.

9- مجاهدت در راه خدا

جهاد همه جانبه و فراگير براي احياي مجد و عظمت اسلامي يكي ديگر از صفات ياوران مهدي(عج) و يكي از ويژگيهاي ارباب ادب و معرفت و شيفتگان حق و عدالت است.
جهاد، مايه عزت امت اسلامي است، جهاد مفهوم وسيع و ابعاد گسترده اي دارد.
جهاد علمي و عملي، اخلاقي و معرفتي و مبارزه و تلاش همه جانبه براي عزت اسلام و مسلمانان و براي پاسداري از ارزشهاي اسلام و امت اسلامي و تمامي مظلومان و مستضعفان عالم يك رسالت الهي است؛ آري! «المؤمن علوي و المؤمن مجاهد» مؤمن علي گونه است و مؤمن مجاهدست.
جهاد در معارف ديني ابعاد گسترده اي دارد:
1- جهاد با نفس 2- جهاد تبليغي 3- جهاد با دشمنان يا جهاداكبر و جهاد اصغر
روش جهاد نيز بسيار مهم و قابل توجه و تأمل است؛ جهاد بر مبناي تقوي و حكمت و در جهت تحقق عدالت و آرمانهاي الهي «و جاهدوا في الله حق جهاده» آنچنان كه شايسته خداوند است در راه خدا جهاد كنيد. يا «جاهدهم به جهاداً كبيراً» كه جهاد تبليغي و تبشيري حكيمانه دين و معارف الهي است.
روشها نيز در اين عرصه ها بسيار مهم است و از همه مهمتر الگو بودن مجاهدان راه خدا و شايستگي و بايستگي براي ارائه چهره اي درخشان و جذاب و با نشاط و تأثيرگذار و انسان ساز و عالم پرور و صادق امين و قابل اعتماد و اطمينان از مكتب اسلام است كه بسيار مهم و سرنوشت ساز است.
بايد مؤمنان راستين اين چنين باشند شاخص و صادق امين، مؤمن بالله و به رسول الله. عارف بالله و باليوم الاخر داراي روحيه اتكاي به نفس و اتكال علي الله.
بايد اهل بيت رسول الله را الگو قرار دهيم و با الهام از ايشان راه ايشان را تداوم بخشيم و احياگر كرائم اخلاق و محاسن آداب باشيم كه ايشان گنجينه هاي رحماني و تجلي كرائم قرآن كريم هستند قرآن مجسم و مظهر صدق و صفا و عدل و وفا و خزانه داران غيب و دربانان حريم يقين و پاسداران وحي و مؤمنان راستين و پاسداران سنن الهي و مدافعان حريم توحيد و رسالت و مرزبانان علم و حكمت و معرفت هستند2.

10- پرهيز از آلودگي ها و انحرافات

سلامت انسان از انحرافات و آلودگيها و پرهيز از گناهان و لغزشها بزرگترين رمز موفقيت او در عرصه هاي مختلف فردي و اجتماعي خواهد بود.
آلودگيها و انحرافات و گناهان عامل انحطاط و سقوط انسان است؛ گناه- فرد و جامعه را آلوده مي كند و عامل سقوط و انحطاط يا اضمحلال مي شود؛ در برابر آن حفظ و صيانت خود و جامعه از آلودگيها و انحرافات و مقاومت در برابر لغزشها و خطاها نشاندهنده صلابت و مقاومت انسان، عزم و اراده او، صلابت و پايمردي در راه خداست. يكي از معيارهاي اصلي براي شناسائي انسانها و جوامع انساني سلامت در برابر لغزشها و آلودگيهاست.
شاخص تقوي، عفاف، امانتداري و صداقت در كارها را بهترين نشانه ها در شادابي و پويائي و تحرك جوامع است؛ و آلودگي و انحرافات گوناگون اخلاقي و جنسي و اجتماعي، بزرگترين نشانه سقوط و انحراف و انحطاط است.
در جامعه اسلامي، ارزشها حاكم است و جرم و گناه و آلودگي و انحراف راه ندارد و ملاك جامعه اسلامي رعايت اصول و ارزشهاست والا با ادعا و تظاهر جامعه، اسلامي نخواهد شد. اگر ما در انتظار حكومت عدل جهاني هستيم بايد زمينه ها و بسترها را براي آن شرائط فراهم كنيم، بايد ارزشها گسترش پيدا كند- بايد ملاكهاي الهي حاكم باشد؛ بايد صفات و اوصاف اهل تقوي فراگير باشد؛ در جامعه اسلامي همگرائي، همدلي، همفكري، دين باوري و ورع و تقوي حاكم است؛

تاریخ به روز رسانی:
1397/10/18
تعداد بازدید:
9828
كليه حقوق اين وب سايت متعلق به دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي ميباشد.