خواجه نصيرالدين طوسي در نگاهي جديد

رادمرد بزرگ تاريخ

«عظمت و افتخار هر ملت، با آثار علمي و ادبي و هنري و با علاقه اي كه به حفظ شئون ملي خود دارد، شناخته مي شود. ملت ايران، تاكنون نوابغ بسياري در خود پرورش داده كه در علم و ادب شهرت جهاني پيدا كرده اند. يكي از هوشمندان كم نظير و كارآمد تاريخ دانش، سياست و فرهنگ ايران، خواجه نصيرالدين طوسي است. زماني كه او در آن متولد شد و رشد كرد، از دوره هاي بسيار سخت تاريخ كشور ماست. يكي از بلاهاي هولناك آن زمان، حمله مغولان به ايران است كه لطمه جبران ناپذيري به آبادي و فرهنگ ايران وارد ساخت، ولي نبوغ فكريِ رادمرد بزرگ تاريخ، خواجه نصيرالدين طوسي كه به عقيده همه تاريخ نگارانِ آن زمان، بر عقل هلاكو، حاكم مغول چيره شده بود، تا مي توانست، از قدرت و نفوذ خود، به نفع كشور استفاده و به جهان علم و ادب و ترويج مذهب شيعه، خدمات شايان توجهي ارايه كرد».

خواجه نصير، استاد انسان ها

خواجه نصير، از نوابغ شگرف و شگفت انگيزي است كه طبيعت در آفريدن نمونه هايي از آن، تنگ نظري را به منتها درجه مي رساند. شخصيتي مشابه و دست كم هم طراز او را، نه تنها تاريخ ايران، كه در تاريخ ديگر ملت ها نيز به ندرت مي توان يافت. ظرفيت علمي و توانايي او در زمينه هاي گوناگون دانش، به راستي انسان را به حيرت مي اندازد. از اين رو، دانشمندان بزرگِ معاصر او، وي را «استاد البشر» مي خواندند؛ چرا كه او با شخصيتي چندگانه، در زمينه هاي مختلف علمي مهارتي تمام داشت.

تولد

دقايقي چند به طلوع آفتاب شنبه يازدهم ماه جمادي الاولي سال 597 ق نمانده بودكه در خانه يكي از فقيهان و حديث دانان مشهد، در شهر طوس، طفلي به دنيا آمد كه پدر، او را «محمد» ناميد. اين كودك كه در سال هاي بعدِ زندگي خويش القاب گوناگوني گرفت، ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن بن ابي بكر، مشهور به خواجه نصيرالدين طوسي است. تلاشش گرامي، نامش پرافتخار و توشه اش سرشار از نيكي باد.

تحصيل علم

خواجه نصير، تحصيل را از كودكي درزادگاه خود آغاز كرد. صرف و نحو را فراگرفته و اخبار و آثار بزرگان دين را مطالعه كرد. او، فقه و اصول را در محضر پدر، و مقدمات منطق را درنزد دايي خود آموخت و علوم رياضي را در حساب و هندسه و جبر، به دقت تمام تحصيل كرد. در آغاز جواني، به نيشابور، يكي از چهار شهر بزرگ خراسان و از مراكز علمي درخشان و با اهميت آن زمان وارد شد. در اين شهر دانشمندان و حكيمان متعددي بودند كه نصيرالدين مي توانست روح جست و جوگر خود را در محضر آن ها آرام سازد. وي پس از خروج از نيشابور، توانايي علمي بسيار بالايي داشت و استاداني كه در محضر آن ها كسب علم مي كرد، ديگر چيزي براي آموختن به او نداشتند.

استادان خواجه نصير

از جمله استادان خواجه نصيرالدين طوسي، فريدالدين داماد نيشابوري، از شاگردان امام فخر رازي است كه خواجه نصير اشارات ابوعلي سينا را از او آموخت. قطب الدين مصري، شاگرد بزرگ امام فخر رازي نيز، قانون بوعلي را به او ياد داد. كمال الدين بن يونس موصلي هم، علوم گوناگون، از جمله رياضي را به او تعليم داد. از ديگر استادان او، سيدمرتضي علم الهدي از شاگردان شيخ مفيد است كه خواجه نصير هرگاه نام سيد مرتضي به ميان مي آمد، به احترام ايشان صلوات مي فرستاد.

شاگردان خواجه نصير

از جمله شاگرداني كه از محضر محقق طوسي بهره برده اند، مي توان از علامه حلي، ترويج دهنده مذهب شيعه و جامع علوم حكمت نام برد. ابن هيثم از فضلاي معروف شيعه نيز، ديگر شاگرد اوست. ابن طاوس، فقيه و اديب بزرگ و سيد ركن الدين، از شاگردان ديگر ايشان هستند كه سيد ركن الدين، نزد مغولان اعتبار و احترام خاصي داشت.

فرزندان خواجه نصير

خواجه نصير سه پسر داشت كه تربيت پدر، از ايشان افرادي كاردان، لايق و دانش پرور ساخت. صدرالدين علي، پس از مرگ پدر جانشين وي شد و از زمان حيات خواجه تا مدتي بعد از فوت او، رياست رصدخانه مراغه را به عهده داشت. اصيل الدينْ حسن مردي اديب، دانشمند و در كارهاي ديواني لايق بود. فخرالدين احمد نيز، اهل دانش بود و مدتي توليت اوقاف رابرعهده داشت.

القاب خواجه نصير

دانشمندان و محافل علمي اروپا، خواجه نصير را با عنوان «الطوسي» معرفي مي كنند.

دانشمندان بزرگ معاصرش، به او لقب «استاد البشر» مي دادند و شاگرد نامدارش علامه حلي، وي را «عقل حادي عشر» يعني عقل يازدهم بعد از عقل هاي دهگانه اي كه در فلسفه مطرح مي شود، معرفي مي كند. دربين فلسفه دانان، به «محقق طوسي» يا «خواجه طوسي» شهرت دارد. ازديگر القاب او «معلم ثالث» است كه معلم اول را ارسطو، و معلم ثاني را فارابي مي دانند و چون او يكي از برجسته ترين تفسير كنندگانِ آثار ارسطوست، به «ارسطوي ثاني» يا «معلم ثالث» معروف شده است.

ابن سينا، بيروني و خواجه نصير

يكي از دانشمندان ايران در اثر خود، خواجه نصير را با ابن سينا و بيروني مقايسه كرده مي گويد: «اگر تمام قلمرو هنرها و علوم وفلسفه را روي هم درنظر بگيريم، بدون شك پس از ابن سينا، بزرگ ترين چهره، نصيرالدين طوسي است. اشخاص ديگري نيز هم چون بيروني داراي چنين نبوغ فكري و علمي بوده اند، ولي هيچ كدام نتوانستند به اندازه نصيرالدين طوسي در زمينه هاي مختلف در ديگران تاثير گزارند. وي توانست خود را در چشم انداز هر مكتب قرار دهد و با آن، از طرز نگرش خاص خويش دفاع كند. در مقايسه با ابن سينا كه تنها چهره قابل مقايسه با اوست، طوسي از لحاظ فلسفه و پزشكي، درجه پايين تري دارد، ولي از لحاظ رياضي و كلام بر ابن سينا مقدم است».

رصدخانه مراغه

پس از ظهور اسلام، اولين رصدخانه به امر مأمون خليفه عباسي دربغداد ساخته شد و رصدخانه با شكوه مراغه را، دانشمند طوسي به اتفاق چند نفر ديگر از دانشمندان مشهور آن عصر، به امر هلاكو در سال 657 شروع به ساخت كرد و تا زمان مرگ، در تكميل آن كوشيد و كتابي حاوي جدول ها و نكات حسابي تازه منتشر ساخت كه مورد اعتماد دانشمندان نجوم اروپاي آن عصر قرار گرفت. نظر به اهميتي كه تأسيس رصدخانه در محافل علمي آن عصر پيدا كرده بود، دانشمندان از نقاط دوردست براي بازديد رصدخانه به آن شهر مسافرت مي كردند تا قسمت هاي گوناگون اين مؤسسه علمي را مشاهد كنند و از محضر خواجه نصير بهره ببرند. هنگامي كه رصدخانه به كار افتاد، به آخرين و بهترين وسايل و ابزار نجومي آن زمان مجهّز بود.

دانشگاه مراغه

خواجه نصير، گذشته از مقام علمي، به واسطه نفوذي كه در نزد هلاكو خان مغول داشت، خان خون خوار مغول را به اصلاح امور اجتماعي، فرهنگي و رسيدگي به هنرمندان وادار كرد. حاكم مغول هم دستور داد تا دانشمنداني كه در حادثه حمله مغول به عربستان پناه برده بودند، باز گردند و در مراغه ساكن شوند. به اين ترتيب، شاگردان زيادي دور خواجه نصير جمع شدند و به موشكافي علوم پرداختند. از طرفي خواجه، كتاب خانه اي تاسيس كرد و براي فنون مختلف، مدارس و دانشكده هايي ترتيب داد و بر اساس اهميت، براي دانشجويان حقوق و مزايا معين كرد و بدين ترتيب، عالمان و دانشمندان از هر سو به آن ديار رهسپار شدند و پروانه وار دور آن شمع فروزان گرد آمدند.

آثار خواجه نصير

از آن جا كه خواجه نصير دانشمندي بود كه بر همه علوم زمان خود احاطه و دربيش تر آن ها تبحّر تام داشت، معرفي آثار وي، كاري بس بزرگ به شمار مي آيد و قرن هاست كه تلاش دانشمندان را به خود معطوف داشته است. از آثار مهم او، مي توان به اخلاق ناصري و اوصاف الاشراف اشاره كرد كه عرصه تجلي آموزش ها و ديدگاه هاي اخلاقي اوست. كشف القناع نوشته مستقل خواجه در زمينه رياضي است. تذكره نصيريه يكي ديگر از آثار اوست كه شاه كاري در علم نحو است، معروف ترين اثر خواجه در علوم ادبي، كتاب معيارالاشعاريا عروض فارسي است. هم چنين كتاب هاي سير و سلوك، آغاز و انجام و شرح اشارات از آثار ديگر اوست.

آوازه خواجه نصير

خواجه نصير با قوم خون ريز مغول كه از علم، تنها به خرافه و جادو علاقه مند بودند، سر و كار داشت و با روزگاري مواجه بود كه كتاب خانه ها و مدرسه ها ويران و استادان، كشته و آواره شده بودند. در آن دوران، متجاوزان مغول، قدرت درك يافته هاي علمي را نداشتند و به طور طبيعي خريدار آن هم نبودند. ميراث درخشان تمدني كه از امثال فارابي، بيروني و ابن سينا باقيمانده بود، كم كم داشت در ميان مغولان نابود مي شد. در چنين شرايطي، خواجه نصير، مشعل پرفروغ دانش را در دست گرفته بود. او صالح ترين و تواناترين فرد براي اين رسالت بزرگ تاريخي به شمار مي آمد. آوازه استعداد و قدرت علمي و استادي او، نه تنها در سراسر ايران، كه تا مغولستان نيز پيچيده بود تا حدي كه حاكم مغول در آن دوره، از هلاكو خواست كه خواجه را به نزد او فرستد تا در آن جا رصدخانه اي بنا كند كه البته اين درخواست، هرگز عملي نشد.

اخلاق خواجه نصير

نقش خواجه نصير در گسترش اخلاق به عنوان يكي از رهبران اخلاق در عصر خويش، بسيار برجسته است. او با ميراث بازمانده از پايه گذاران اخلاق، چون فارابي و ابن سينا، برخوردي انتقادي، خلاق و سازنده داشته است. خواجه، افزون برآن كه مردي حكيم و دانشمند بود، به اخلاق پسنديده نيز آراسته بوده است و معاصران وي، همه او را به صفات اخلاق والا ستوده اند. علامه حلي درباره اخلاق استاد خود گفته است: «خواجه نصير دراخلاق، برترين كسي بود كه من ديده بودم». يكي ديگر از شاگردان ايشان مي گويد: «خواجه هيچ گاه از درخواست كسي دل تنگ نمي شد و حاجت مندي را رد نمي كرد و برخورد او با همه به خوش رويي بود».

خواجه نصير، رياضي دان بزرگ

نوشته هاي خواجه نصير در رشته رياضي، از زمان خودش تاكنون، جزء كتاب هاي درسي دانشجويان مكاتب اسلامي بوده و بعضي از آثار گران بهاي او، به زبان هاي ديگر ترجمه شده و مورد استفاده دانشمندان اروپايي قرار گرفته است. او نخستين دانشمندي است كه مثلّثات را علم مستقل معرفي كرد و با اختراع آلات و ادوات دقيق رصدي كه در رصدخانه هاي پيشين نبود، توانست علم فلكي را به حد اعلي برساند. يكي از رياضي دانان نامدار فرانسوي مي گويد: «يكي از عالمان بزرگ هندسه در قرون وسطي، خواجه نصيرالدين طوسي است كه در تمام رشته هاي علوم زمان خود، كتاب هاي مفصلي نگاشت و در هندسه، بسياري از قضاياي هندسه اقليدسي را از راه هاي ديگر اثبات كرد.»

خواجه نصير، از جنبه ادب و هنر

يكي از مزايايي كه محقق طوسي برديگر حكما دارد، بلاغت و شيوايي كلام و وسعت اطلاعات ادبي اوست كه موجب شده او را در رديف اديبان و نويسندگان بزرگ ذكر كنند؛ چنان كه نام او در بيش تر يادنامه شاعران آورده شده است. از جمله ويژگي هاي سبك نوشتن او، برخلاف نويسندگان دوره مغول، سادگي و روشن نويسي است كه مشكل ترين نكات را در قالب الفاظ روان و آسان و باتعبير رسا بيان كرده است. از مطالعه كتاب اخلاق ناصري، سير و سلوك و آغاز و انجام به فارسي و شرح اشارات به عربي كه در آن قصه هاي عرفاني را در نهايت بلاغت نگاشته، تبحر آن بزرگ وار در نثر نويسي عربي و فارسي معلوم مي گردد. او در نامه نگاري هاي خود، مقدمه كتاب هايش، تاريخ فوت بزرگان و يا موضوعات عرفاني و فلسفي، ابياتي به عربي و فارسي سروده است.

خواجه نصير و شعر

خواجه نصير، با شعر نيز الفتي تمام داشته، در ميان آثارش، از اشعار فارسي و عربي براي شاهد مثال مي آورد و خود نيز شعر مي سروده است. در برخي منابع اشاره شد كه شعرهاي او، قوي و محكم است. بخشي از اشعار منسوب به خواجه، به سبك معما و چيستان ساخته شده و يكي دو قطعه طنز نيز در آن ديده مي شود.

خواجه نصير و طب

با آن كه خواجه نصير آثار پزشكي ابن سينا را مطالعه كرده و بر كتاب قانون شرحي نوشته، ولي كم تر از ساير رشته هاي علمي به طب علاقه داشته است. او رساله اي در قوانين و اصول پزشكي نوشت. كمك عمده او به علم پزشكي، نظرياتش درباره روان شناسي و مباحثي بود كه در اخلاق ناصري بازتاب نمود. او، طب را در نزد قطب الدين مصري، از شاگردان امام فخررازي آموخته بود.

خواجه نصير در محافل علمي جهان

شخصيت والاي خواجه نصير و جامعيت علمي او، قرن هاست كه حيرت و شگفتي همراه باتحسين محافل علمي جهان را برانگيخته است و به همن نسبتْ، قلمروهاي تازه اي در آفاق دانش بشري كشف كرده است. انطباق يافته هاي علمي خواجه نصير در زمينه هاي رياضي و نجوم، با تازه هاي علمي كنوني جهان، بر ارزش و اهميت مقام او در جهان علم افزوده است.

نام خواجه نصير بر كره ماه

پژوهش هاي اخترشناسي در محافل علمي جهان در خصوص ارتباط اخترشناسي كُپِرنيكي با مكتب مراغه و آگاهي از حقّ تقدم خواجه نصير و ياران او، فرصت هاي تازه اي براي بازنگري و پژوهش هاي ژرف تر در آثار خواجه نصير و ديگر اخترشناسان اسلامي فراهم كرد تا آگاهي هاي بيش تري از شخصيت و اهميت مقام علمي خواجه نصير حاصل كنند. از اين رو، براي بزرگ داشت نام اين دانشمند بزرگ و چهره درخشان ايران و جهان و به پاس خدمات ارزنده او در دانش ستاره شناسي و رياضيات، در نام گذاري جايگاه هاي شناخته شده در كره ماه، نام او را در نصف النهار 41 جنوبي و مدار صفر آن كره ثبت كرده اند.

خواجه نصير و كشف قاره آمريكا

براساس بررسي هايي كه دانشمندان روي آثار نجومي خواجه نصير انجام داده اند، يافته اند كه او از مختصات جغرافيايي قاره آمريكا آگاه بوده است، در حالي كه كلمبوس، دو قرنْ بعد از خواجه به كشف قاره آمريكا نايل شد. اين آگاهي كه به وسيله دانشمندان شوروي سابق، هنگام مطالعه جدول هاي نجومي خواجه نصير به دست آمده، در مجله «شوروي امروز» ضمن مقاله اي با عنوان «پيشرو ديگر كلمبوس» مطرح گرديده است.

شگفتي هاي رصدخانه مراغه

دقت در ساختمان و وسايل و ابزار و دستگاه هايي كه در رصدخانه مراغه به كار رفته و از كتاب هاي تاريخي به دست مي آيد، اهميت و جايگاه اين مركز بزرگ علمي را از يك سو، و عظمت مديريت و ابتكار و نيز روحيه دانش پژوهي و دانشمندپروري خواجه نصير را از سوي ديگر باز مي نماياند. نوشته اند كه رصدخانه مراغه، داراي ساختمان عالي و مجلّلي بوده و برج بلندي هم داشته است. در داخل بنا، شكل ها و صُوَر فلكي و تصوير و نقشه هاي كره زمين تهيه شده بود. اين رصدخانه، به بهترين آلات رصد مجهز بود؛ آن چنان كه تا سيصد سال بعد، در مغرب زمين هم، نظير آن ديده نشده است.

كتاب خانه چهارصد هزار جلدي

از امكانات بزرگ و دست نايافتني رصدخانه مراغه، كتاب خانه آن بود كه در تمام كتاب هاي تاريخي، به مخزن چهارصد هزار جلدي آن اشاره كرده اند. در اين كتاب خانه، دانشمندان افزون بر دانش نجوم و پژوهش هاي مربوط به رصد، به تعليم و مطالعه علوم ديگر نيز اشتغال داشته اند. اين كتاب خانه در كنار ديگر تأسيسات آزمايشگاهي، اعتبار و حيثيت يك آكادمي بزرگ علمي را به رصدخانه مراغه بخشيده بود.

احترام به دانشمندان

ازصفات برجسته خواجه نصير، احترام به دانشمندان و رسيدگي به وضع آن ها بود. شيوه خاص او در اين زمينه، حضور در مجالس درس آنان بود. اين اقدام، منزلت دانشمندان را در نزد شاگردانشان و در نظر اهل جامعه بالا مي بُرد. خواجه پس از زيارت عتبات عاليات، براي ديدن ابوالقاسم حِلّي كه در آن زمان از مجتهدان بزرگ شيعه بود، به طرف حِلّه كه محل فقهاي مذهب اماميه بود، رفت. هنگامي كه خبر رفتن او به جناب حِلّي و ساير علما رسيد، تصميم گرفتند كه با مؤمناني به استقبال او بروند. اتفاقا خواجه نيز از هدف آن ها با خبر شد و براي احترامِ شيخ حلّي، كسي را با عجله فرستاد و پيغام داد كه «من خود را لايق آن نمي دانم كه ايشان به استقبال من بيايند، خواهش مي كنم به كار خود مشغول شوند كه من ايشان را در مجلس خودشان زيارت كنم».

فضيلت خاموشي

تا انسان، مرواريد سخن را از صدف دهان بيرون نكشد، نه خانه اي آباد كند و نه ملكي ويران. عاقل، صدفِ وجودش را به دُرّ كم گويي و گزيد گويي مجهّز كند و غافل، صدف خويش را با لجن هاي كفِ جوي مي آرايد. خواجه نصير اين شعر پندآموز را سروده است:

خَمُش بودن نكو فضل است، ليكن

نه چنداني كه گويندت كه گنگي

همان بهتر كه در بزمِ اَفاضل

ز دانش هاي خود چيزي به چنگي

كه تا معلوم گردد بر اكابر

كه تو شاخ گلي، يا چوب شنگي

غروب آفتاب

آفتاب روز دوشنبه، هيجدهم ذيحجه سال 672ق در شفق فرو مي رفت كه قلب جاودانه تاريخ علم ايران، در 75 سالگي، از تپش افتاد. او وصيت كرد پيكرش را درجوار حضرت امام موسي كاظم عليه السلام دفن كنند. وقتي قبري را مي كندند، ناگاه سردابه اي كاشي كاري شده پيدا شد كه يكي از خليفه هاي عباسي براي خود ساخته بود و پسرش برخلاف امر پدر، او را در جاي ديگر به خاك سپرد و آن جا خالي مانده بود. تاريخ تمام شدن سرداب بر روي سنگي 11 جمادي الاولي سال 597 ق نوشته شده بود؛ يعني روز تولد خواجه نصيرالدين طوسي.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاریخ به روز رسانی:
1397/07/22
تعداد بازدید:
31150
كليه حقوق اين وب سايت متعلق به دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي ميباشد.